غذا پس از بلع ، در معده انباشته میشود و با ترشحات و شیره معده و ترشحات بزاق که از دهان وارد معده میشود ترکیب میشود و مخلوط نیمه مایعی بوجود میاد که کیموس نام دارد و بر اثر حرکات پریستالتیسم معده و پیلور و دوازده هر دقیقه سه انقباض پریستالتیسم انجام میشود که یک میلی لیتر کیموس از معده وارد روده باریک میشود . هرچه سرعت انقباض های پریستالتیسم و نیز مقدار غذا و نیز مقدار ترشحات معده بیشتر باشد ، سرعت خروج کیموس از معده بیشتر است .
بر اثر برخورد کیموس با دوازدهه ، رفلکس آنتروگاستریک بوجود می آید که موجب کاهش حرکات معده میشود که بر اثر تحریک شبکه عصبی مزونتریک است . سیستم پاراسمپاتیک ( عصب واگ ) نیز موجب مهار حرکات معده میشود .
ترتیب خروج مواد مغذی از معده : آب ، کربوهیدات ، پروتئین ، چربی میباشد .
کربوهیدراتهای غشاء سلول تقریبا همیشه ترکیبی هستند . بشکل گلیکولیپید و گلیکوپروتئین . بسیاری از پروتئین های انتگرال غشاء سلول بشکل گلیکوپروتئین هستند که 10 درصد غشاء را تشکیل میدهند . لیپیدهای غشاء سلول بشکل گلیکولیپید میباشند . بخش های گلیکو این مولکولهای ترکیبی بر سطح بیرونی غشاء ، آویزان است . مولکولهای ترکیبی کربوهیدراتی دیگه ای نیز در غشاء وجود دارند که پروتئوگلیکان نام دارند و بسیاری از کربوهیدرات ها به این شکل هستند در این مولکولها ، هسته یک پروتئین کوچک است و کربوهیدرات ها بهش پیوست هستند که هسته این مولکولها بشکل شل بروی غشاء پیوست است . با توجه به این توضیحات یک لایه کربوهیدراتی شل بروی غشاء سلول قرار دارد که گلیکوکالیکس نام دارد که این لایه کارهای ارزشمندی انجام میدهد : 1- برخی بخش های کربوهیدراتی وارد واکنش های دفاعی میشود . 2- گلیکوکالیکس برخی سلولها به سلولهای دیگه میچسبد بنابراین سلولها بهم پیوست میشوند 3- بسیاری از مولکولهای کربوهیدراتی دارای بار الکتریکی منفی هستند و موجب میشوند بیشتر سلولها یک لایه با بار منفی بر سطحشان باشد که هر چیز با بار منفی را دور می کند . 4- بسیاری از کربوهیدراتها بعنوان رسپتور (گیرنده ) هورمون هایی مانند انسولین رفتار می کنند و موجب فعال شدن مولکولهای پروتئینی سطح داخلی غشاء سلول میشوند که موجب فعال شدن آنزیم های زیادی میشود .
پروتئینهای غشاء سلول شناور هستند و بیشتر بشکل گلیکوپروتئین هستند . پروتئینهای غشاء سلول دو نوع هستند : محیطی و کامل . نوع محیطی (پیرامونی ) نیز نام دارد . نوع کامل ( انتگرال ) و ( سراسری ) نیز نام دارد . پروتئین های محیطی در سوراخهای غشاء سلول تا ته نفوذ نمی کنند . پروتئین های محیطی یا بعنوان آنزیم هستند و یا انتقال مواد از سوراخهای غشاء را کنترل میکنند . بسیاری از پروتئینهای انتگرال در سوراخهای بزرگتر و ژرفتر غشاء نفوذ می کنند و راههایی را برای گذر دادن آب و مواد محلول در آب بویژه یونها ایجاد می کنند . این کانال های پروتئینی بطور انتخابی رفتار میکنند یعنی انتقال برخی مواد را به برخی دیگه ترجیح میدهند . تعدادی از پروتئین های انتگرال پروتئین انتقال دهنده هستند که در غیر این شکل نمیتوانستند به غشاء نفوذ کنند . تعدادی از پروتئین های انتگرال بعنوان آنزیم رفتار میکنند . پروتئینهای انتگرال میتوانند بعنوان رسپتور ( گیرنده ) برای مواد شیمیایی محلول در آب از قبیل هورمون های پلی پپتیدی که نمیتوانند براحتی از سوراخهای غشاء بگذرند ، باشند . در این فرآیند پروتئینهای انتگرال بعنوان رسپتور به لیگاندهای ویژه ای ( یون مرکزی که سایر یونها بهش پیوست میشوند ) میچسبد که موجب تغییر شکل رسپتور میشوند و باعث فعال شدن بخش درون سلولی رسپتور میشوند و انتقال سیگنال از مایع خارج سلولی بداخل سلول تقویت میشود . در این فرآیند پروتئین های محیطی به پروتئین های انتگرال پیوست میشوند .
غشاء پایه ای سلول از فسفولیپید و کلسترول و اسفینگولیپید است که فسفولیپید مهمتر و نقشگذارتر است . فسفولیپید دو بخش دارد . بخش فسفاتی که محلول در آب است و آب دوست ( هیدروفیلیک ) خوانده میشود و بخش اسید چرب که محلول در چربی است و آبگریز ( هیدروفوبیک ) خوانده میشود . بخش اسید چرب که توسط آب دور میشود به هم نزدیک میشوند و تمایل دارند بهم بچسبند و در وسط غشاء لایه ای بوجود می آید که آب و مواد محلول در آب از قبیل : یونها ، گلوکز ، اوره نمیتوانند ازش بگذرند اما مواد محلول در چربی از قبیل : الکل ، اکسیژن ، گاز کربنیک میتوانند براحتی بگذرند . اسفینگولیپیدهای غشاء سلول مقدارش کم است . اسفینگولیپید از آمینو الکل اسفینگوژن مشتق میشود . اسفینگولیپید بخش آبدوست و آب گریز دارد . سلولهای عصبی اسفینگولیپیدهای ترکیبی دارند که چند کار مهم انجام میدهند : 1- بعنوان محل های چسبیدن مولکولهای پروتئینی خارج سلولی 2 – انتقال یونها 3 – محافظت از سلول در برابر عوامل محیطی زیان آور . مولکو لهای کلسترول هسته های استروئیدیشان بسیار محلول در چربی است و در دو لایه غشاء حل میشوند . کلسترول شل بودن زیاد غشاء را کنترل میکند . کلسترول در تعیین درجه نفوذ مواد محلول در آب مایعات بدن در غشاء سلول کمک میکند.
( منظور از غشاء پایه ای ، خود غشاء است . هنگامیکه مولکولهای پروتئین و نیز مولکولهای گلیکوپروتئین در غشاء نفوذ میکنند جزء مواد سازنده غشاء بحساب می آیند )
غشاء سلول بنامهایی شامل: غشاء لیپیدی ، غشاء فسفولیپیدی ، غشاء پلاسمایی خوانده میشود . افزون بر سلول ، اندامک های سلول شامل: (میتوکندری ، لیزوزوم ، شبکه رتیکولوم آندوپلاسمیک ، دستگاه گلژی) و نیز هسته سلول و وزیکولهایی که در سلول ساخته میشوند ، غشاء دارند . غشاء یک لایهء دولایه لیپیدی است که هر لایه به ضخامت یک مولکول است و نازک و کشسان میباشد و ضخامتش 7.5 تا 10 نانومتر است و تمام سلول را دربرمیگیرد و تعداد زیادی مولکولهای پروتئین بزرگ کروی شکل در نقاط مختلفش وجود دارد . غشاء سلول ساختمانی نیمه مایع دارد . غشاء تشکیل شده از : 55 درصد پروتئین ، 25 درصد فسفولیپید ، 13 درصد کلسترول ، 4 درصد سایر لیپیدها و 3 درصد کربوهیدرات . غشاء پایه ای از فسفولیپید و کلسترول و اسفینگولیپید است . از غشاء لیپیدی پایه ای ، آب و مواد محلول در آب نمیتوانند بگذرند . مولکولهای پروتئینی در سوراخهای بزرگتر و ژرفتر غشاء نفوذ نموده و راههایی را برای گذر مواد ایجاد میکنند . پلیمرهای کربوهیدراتی که در بیرون سلول به مولکولهای پروتئینی پیوست میشوند تا داخل غشاء مولکول های پروتئینی را دنبال می کنند و به این جهت است که در داخل غشاء ، کربوهیدرات وجود دارد .